NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
عارف، "رهبر" و خاتمی "ویترین" اصلاحات می شود
 
اعتدالیون می دانند تقویت اصلاحات در دل دولت آنها آغاز پروژه عبور از روحانی است، چرا که تاریخ به ما نشان می دهد، این جریان به خاتمی و هاشمی در گذشته وفادار نبوده است.

 

 در فتنه سال 88 موسوی خواسته یا ناخواسته باعث مرگ سیاسی جریان اصلاحات شد، جریانی که می توانست به صورت طبیعی و قانونی با 13 میلیون رای بزرگترین جریان منتقد دولت احمدی نژاد شود و به احتمال خیلی زیاد با جذب ریزش های دولت وقت، امروز به جای اعتدالیون، قوه مجریه را در اختیار داشته باشد اما با توهم سیاسی، لجاجت و اردوکشی خیابانی، بدنه اجتماعی آن از هم گسیخت واین جریان سیاسی رو به زوال نهاد. در واقع موسوی با این کار به خود، اصلاحات، نظام ومردم ظلم کرد.

اما اعتدالیون و جریان تکنوکرات با استفاده از تجربه سیاسی و فرصت شناسی توانستند بدون پرداخت هزینه، سال 88 را از سر بگذرانند و رد پایی از خود در فتنه نداشته باشند. آنان می دانستند با تندروی های انجام شده کار اصلاحات تمام است و می توان 13 میلیون منتقد احمدی نژاد را مجددا با شعارهای غیرافراطی و اعتدالگرایانه، در چهارچوب نظام احیا نموده و بدنه اجتماعی آن را بازمهندسی کنند.

دوم خردادی ها با بی تدبیری و رفتار احساسی و گام برداشتن در نقشه اپوزیسون خارج نشین، خودزنی کردند و دچار مشکلی سخت شدند، به گونه ای که راه آینده آنان بدون کمک گرفتن از مخالفان دیروز، یعنی هاشمی و روحانی امکان نداشت. هاشمی که روزی علیه او شعار داده و کتاب عالیجناب سرخ پوش را در تخریبش منتشر کرده بودند حالا تنها راه بقای آنان بود.

عارف، رهبر و خاتمی ویترین اصلاحات می شود

هر چند این روزها بقایای اندک حامی دوم خرداد با اخذ تجربه از سال 88 سعی دارند برای خود رأسی جدید تعریف کنند و با حذف محترمانه خاتمی و حفظ آن به عنوان یک چهره ویترینی، عارف را به عنوان رهبر اصلاحات معرفی کنند اما حامیان شخص خاتمی با این تصمیم جریانی می جنگند وهمچنان در فضای مشوش سال 88 سیر می کنند.

از طرفی دولت مانند گذشته احساس نیاز به اصلاحات ندارد و تئوری رحم اجاره ای بودن دولت اعتدال را از پایه بی اساس می داند و حتی این دست مطالب را توهین به خود تلقی می کند. عارف که در میان جریان خود دچار نقدهای جدی رفتاری است و توان پاسخگویی به مطالبات حداکثری سمپات ها را ندارد و از طرفی متهم به همکاری با جریان حاکم است، سعی می کند با اصلاح آرام در روشها و اندیشه های گذشته، راه جدیدی را برای بازگشت باز کند. او به خوبی در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که می داند شعارهای تند دیگر کارکردی ندارد و جامعه ایران به سمت اعتدال گرایش پیدا کرده است. البته تندروها و محافظه کاران جریان اصلاحات هر کدام به دلایل خود، در مقابل اصلاحات درونی او مقاومت می کنند و به نوعی بر حفظ هویت مستقل از اعتدالیون اصرار دارند.

رهبری، مهمترین چالش ائتلاف اجباری اصلاحات و اعتدال/ اصلاحات، چاره ای جز پذیرش رهبری عارف ندارد

بزرگترین و مهمترین چالش پنهان ائتلاف اجباری دوم خردادی ها و اعتدالیون، چالش رهبری جریان و نقش پدرخواندگی است که به برکت وجود رقیب مشترکی مثل احمدی نژاد تا به امروز پنهان مانده بود اما چالش تعیین رهبری همچنان میان عارف، هاشمی و روحانی باقی مانده است لذا هر دو جریان سعی می کنند با پاک کردن صورت مسئله به آن پرداخته نشود و در نهایت هر فرقه ای رئیس خود را داشته باشد.

اما در درون جریان دوم خرداد بسیاری از اصلاح طلبان چاره ای غیر از عارف برای رهبری پیدا نکرده اند و از سر اجبار او را پذیرفته اند ولی به شدت نگران ضعف های فردی و روحیات ضد جمعی او هستند و از طرفی نگران هستند با این نقاط ضعف او نتواند سهم اصلاح طلبان را از اعتدالیون فرصت شناس، اخذ کند و در نهایت با کمترین سهم، بیشترین هزینه را برای دولت کم بازده اعتدالیون پرداخت نمایند.

البته به اندازه ای که اصلاح طلبان، دولت روحانی را مدیون خود می دانند، دولت اعتدال قائل به آن نیست و این گزینه که سهم دولت متعلق به کارگزاران باشد و سهم مجلس متعلق به اصلاح طلبان، طرفداری در دولت ندارد و حتی از این فراتر، رئیس جمهور محترم حاضر نشدند برای دفاع از وزیر اصلاح طلب کابینه، از خود مایه بگذارند لذا اعتدالیون سعی دارند با القاء این موضوع که یک جمع موثر کوچک در مجلس بهتر از یک جمع بزرگ کم اثر است، به خودی خود سهم خواهی اصلاح طلبان را کاهش دهند.

ویژگی مجلس مطلوب دولت اعتدال/ چرا ریاست مجلس به عارف نخواهد رسید؟

پس اینگونه می توان نتیجه گرفت که دولت اعتدالگرایان با تشکیل مجلسی اصلاح طلب با محوریت عارف از بن مخالف است. هر چند دولت اصرار دارد با مخفی نگاه داشتن این موضوع، رسانه های عارف را مدافع خود نگاه دارد و موج انتقاد را مدیریت کند اما می توان گفت مجلس مطلوب اعتداگرایان مجلسی متشکل از کارگزاران و محافظه کاران راست و اندکی اصلاح طلب معتدل است که هیچ کدام توان تشکیل فراکسیون منتقد دولت را نداشته باشند و رئیس مجلس هم با رای متزلزلی بر آن حاکم باشد که امکان مقابله با دولت را پیدا نکند و مشغول حل و فصل دعواهای داخلی مجلس گردد.

با این گزاره ها، این ریاست به عارف نخواهد رسید و یک راست محافظه کار تأثیرپذیر از ناطق نوری و احتمالاً آقای هاشمی، رئیس مجلس آینده خواهد بود در واقع یک محافظه کار تضعیف شده کارکردش از یک اصلاح طلب مستقل برای اعتدالیون بیشتر خواهد بود.

دوم خردادی ها پس از مشکلاتی که موسوی برایشان پدید آورد و دامنه آن به حذف خاتمی هم انجامید، با مشکلِ نداشتن رأس مواجه شدند و از طرفی آقای روحانی، اعتدال را در برزخ دعوای دو گفتمان شکل داده بود و فاقد بدنه اجتماعی بود، البته مفسران داخلی دولت، قائل به این هستند با امتیازی که رهبری به روحانی داده و تعامل محافظه کاران مجلس و تصویب هر چند مشروط برجام، توانسته اند دامنه مستقلی برای دولت ایجاد کنند و برای تحکیم آن اندکی رونق اقتصادی نیاز است ولو بصورت تصنعی.

تن بی سر اصلاحات و سر بی تن اعتدال بدون هم توان بقاء ندارند

در واقع نه تن بی سر اصلاحات و نه سر بی تن اعتدال بدون هم توان بقاء ندارند مگر اینکه یکی بپذیرد هویت خود را فدای دیگری کند یا اینکه از جناح رقیب کسب توان کنند که به نظر می رسد این بازی پیچیده توسط روحانی تا کنون به خوبی مدیریت شده است.

اما از لحاظ هویتی اعتدال دچار خلأهای جبران ناپذیری است و نتوانسته به گفتمان مستقل تبدیل شود و فاقد پایگاه اندیشه ای و نظری است. از طرفی روحانی هم از لحاظ گفتمانی و هم از لحاظ رفتاری نقدهای جدی به اصلاح طلبان دارد و در آن سو اصلاح طلبان نیز برخی انتصاب های روحانی و رفتار او را برنمی تابند و به نوعی همچنان از عدم استفاده از عارف دلخور هستند.

اعتدالیون باید بتوانند با تنها برگ باقی مانده خود یعنی رونق اقتصادی ناشی از برجام، پایه رای خود را از اصلاح طلبان جدا کنند و برای چالش هویت خود هم چاره ای بیندیشند تا بتوانند در آینده، یک طرف رقابت باشند. اعتدالیون می دانند تقویت اصلاحات در دل دولت آنها آغاز پروژه عبور از روحانی است، چرا که تاریخ به ما نشان می دهد که این جریان به خاتمی و هاشمی در گذشته وفادار نبوده است.

تحلیل دیگری که عمدتا در جریان چپ رایج شده این است که روحانی ابزاری برای حذف همیشگی اصلاح طلبان است و رقابت های آینده بین اعتدالیون و اصولگرایان خواهد بود و برای دفاع از این گمانه، موضوع تایید مشروط برجام در مجلس را شاهد می آورند.

ولی در صورتی که مجددا مجلس ششمی شکل بگیرد، اولین بازنده آن روحانی خواهد بود، مگر اینکه روحانی قید ریشه ها و هویت گذشته خود را در نظام بزند و با چیزی شبیه تغییر ایدئولوژیک، رهبری اصلاحات را بر عهده بگیرد، کاری که می تواند تمام حمایت های سنتی او را از بین ببرد و کاملا این موضوع بعید به نظر می رسد. اعتدالیون بنا ندارند اصلاحات را از سپهر سیاسی کشور به طور کامل حذف کنند بلکه به آنها به عنوان ابزار چانه زنی نیازمند هستند ولی ضرورتی نمی دانند اصلاحات در حوزه رقابت، بروز و ظهور پیدا کند و می توان گفت اخراجی های حوزه رقابت، کارکردهای ویژه ای در حوزه چانه زنی سیاسی دارند؛ مانند موضوع حصر که اگر برای هیچ کس نان نداشت تداومش برای اعتدال آب دارد.

اصلاحات در انتخابات آینده توان دادن لیست مستقل از دولت را ندارد و این بار بر خلاف انتخابات پیشین، این دوم خردادی ها هستند که بیشتر محتاج به حمایت دولت هستند و اعتدالیون هم چشم امید به شورای نگهبان دارند که رقیب داخلی آنها بصورت طبیعی و قانونی حذف شود و آنها بتوانند با موج مظلوم نمایی، آن بدنه چپ را در خدمت فهرست خود بگیرند.

چالش بودن یا نبودن امروز بیش از هر زمانی برای اصلاح طلبان جدی شده است. باید دید عارف توان آن را دارد اصلاحات را از این مرحله عبور دهد یا روحانی با شکل دادن به یک شطرنج پیچیده خواهد توانست بدون پرداخت هزینه، صف خود را از دوم خردادی ها جدا نماید و با چند عکس یادگاری و سخنرانی های خصوصی، رضایت آنها را جلب کند یا شاید او دین خود را به عارف ادا نماید.

[ پنج شنبه 94/8/21 ] [ 8:41 عصر ] [ م.ص ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
لینک دوستان
لینک های مفید
امکانات وب
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

بازدید امروز: 33095
بازدید دیروز: 1506
کل بازدیدها: 5139384